نامه :
سر
سلسله ی امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه ای
در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل
حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. درهرعلم معلم و در هراصل
موسسم .در کلک عماد دومم درعالم، درعلم وحکم مسلم کل امم سرسلسله اهل
کمالم اما کوطالع کامکار و کو مرد کرم؟
دلمرده
آلام دهرم. کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علی الدوام در
ورطه آلام دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا
واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مکرر داد
کمال دادم و در هر مورد مدح معرکه ها کردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه
گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را
مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس
گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور ...
لا اله الا الله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهای همه
عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکه ها عروس مهر در آرامگاه
حمل در آمد. عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و
سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر کس هر هوس در معامله
و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و کاک، سرکه و ساک،
کره و عسل، سمک و حمل، گرمک و کاهو، دلمه و کوکو، امرود و آلو، الی کلم
کدو، همه در راه، مکر دعاگو که در کل محرومم و در حکم کاالمعدوم. اگر
موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر کرم سر
کار اعلی که سرالولد و سرالوالد در او طلوع کرده و دادرس آمده، درد ها
دوا، وامها ادا و کامها روا گردد.
له
طول عمر کطول المطر سواء له الدرهم، و که المدر دهد مرد را کام دل کردگار
همه عمر آسوده و کامکار دل آرا همه کار و کردار او ملک در سما مادح کار او
طول الله عمره و دمره حاسده، هلک اعدانه، اعطه ماله، اصلح احواله و اسعد
اولاده مدام السماء