دلنوشته های منامن

وطنم پاره تنم خاک تورا بوسه زنم منامن

دلنوشته های منامن

وطنم پاره تنم خاک تورا بوسه زنم منامن

برگزاری جشنواره " گیردنه " به میزبانی روستای منامن

شعری زیباارسال کننده اسماعیل حکمتی در مورد (گیردنه )







اوش دورد نفرباهم اولوب گئدردیک



کوچه لــرده گیردنه ایشلــه دردیک
تسمه وروب اَشـدَلی دی دییردیک
نه تسمـــه نه گیردنه دن خبــریوخ
شادلق گئدوب غم وغصه کَدَرچوخ
هرکس قشنگ تسمه سینی وراردی
گیردنه سی بیرمدت میل دوراردی
باشارمیان باخــوب بوینون بوراردی
سسله نردیک گئده ک دوگو گتیره ک
اوزوموزو رشت گیلانا یئتیره ک
بوورزیشی یادسالان ساق اولسون
شادیاشاسن اونون اوزوآق اولسون
الی قولو دیل داماغی چاق اولسون
دیریلدیبدی ایتیب گئده ن ورزیشی
ورزشی کی چوخ چوخودو ارزیشی

...
یاشاسنلارتربیت بدنی مسئول لاری ،یاشاسن بخشداری ،یاشاسن دهداری ویاشاسن آقامرتضانی ، سرخوش قارداشی ویاشاسنلارتسمه وروب اول تااونومجی مقام گتیرنلری.ساغ اولون

یادش به خیر:گولقزبی نین سیه چوره ک یاپّاسی

یادش به خیر:
بلقیصین پنجه کشی چاپّاسی
گولقزبی نین سیه چوره ک یاپّاسی
اشرفی نین تاپماجالارتاپّاسی
منامینون مزه سئیدی دادئیدی
کندیمیزین آبروسی آدئیدی
...غرض یاداولسون اوشریف انسانلاری کی بیرزامان منامینده حرمت وارلاریدی ولی الآن بعضی لری حیاتلان وداع لاشیب وبعضی لر قوجالماقدادیلار.

ارائه ی مقاله توسط آقای دکتر محمد رضا شاد منامن






























ارائه ی مقاله توسط آقای دکتر محمد رضا شاد منامن

ارائه ی مقاله توسط دکتر محمد رضا شاد منامن عضو هیئت علمی و معاونت پژوهش و فن آوری

ارائه ی مقاله توسط آقای  دکتر محمد رضا شاد منامن عضو هیئت علمی و معاونت پژوهش و فن آوری و آقای فتح اله ابوالفتحی مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال در کنگره بین المللی پیوست نگاری فرهنگی بوشهر با عنوان گرایش های فرهنگی جوانان و هدفمند سازی آن در

دانشگاه آزاد اسلامی واحد خلخال

سوالی سخت درمصاحبه ی استخدام

مردی به نام استیو، برای انجام مصاحبه حضوری شغلی که صدها متقاضی داشت به شرکتی رفت. مدیر شرکت، به جاى آن که سین جیم کند، یک ورقه کاغذ گذاشت جلوی استیو و از او خواست برای استخدام، تنها به یک سوال پاسخ بدهد.
سوال این بود: شما در یک شب بسیار سرد و توفانى، در جاده اى خلوت رانندگى می کنید، ناگهان متوجه می شوید که سه نفر در ایستگاه اتوبوس، به انتظار رسیدن اتوبوس، این پا و آن پا می کنند و در آن باد، باران و توفان چشم به راه کمک هستند.
یکى از آن ها پیر زن بیمارى است که اگر هر چه زودتر کمکى به او نشود ممکن است همان جا در ایستگاه اتوبوس غزل خداحافظى را بخواند.
دومین نفر، صمیمى ترین و قدیمى ترین دوست شماست که حتى یک بار شما را از مرگ نجات داده است و نفر سوم، همسر آینده شماست که حالا با او در دوران نامزدی به سر می برید؛ اما خودروی شما فقط یک جاى خالى دارد، شما از میان این 3 نفر کدام یک را سوار مى کنید؟ پیرزن بیمار؟ دوست قدیمى؟ یا نامزدتان را؟
جوابى که استیو نوشت باعث شد از میان صدها متقاضى، به استخدام شرکت در آید. پاسخ این بود: من سوئیچ ماشینم را می دهم به آن دوست قدیمى ام تا پیر زن بیمار را به بیمارستان برساند، و با نامزدم در ایستگاه اتوبوس می مانم تا شاید اتوبوس از راه برسد.

دام اوستونده طویاباخان جاوانلار خیروزاولسون کتده قشنگ گونوزوار

Click to get cool Animations for your MySpace profile


 


Click to get cool Animations for your MySpace profile
تقدیم به عروس دامادهایی که عروسیشان موجب نشاط جوانان روستامی شود:
دام اوستونده طویاباخان جاوانلار
خیروزاولسون کتده قشنگ گونوزوار
شهرلرده آخشام سحربیلین مئی
اماکتده هم گئجه هم گونوزوار
سحریئردن خروس بانلئی دوریسان
یولون توتوب بایرلاراگئدیسن
بیری یوخدوبیزه دییه شهرده
اوباشداندان اوغول هاراگئدیسن؟
کاش کی منده سیزلن داما چخیدیم
شیرین شیرین اویناماقلارگوریدیم
عروس داماد وسط ده اوینیاندا
پول سپیدیم اوناشاباش وئریدیم
صف چکوبسوزدام قراغی رنگ به رنگ
زنگلی گوللرآچیلیبدی چمنده
خیروزاولسون اوندا قشنگ حالوزوار
غربت سالیب یولداشوزوکمنده