دلنوشته های منامن
وطنم پاره تنم خاک تورا بوسه زنم منامن
دلنوشته های منامن
وطنم پاره تنم خاک تورا بوسه زنم منامنذکریا عطائی منامن درانتخابات شورای شهر چهارباغ جزو کاندیداهای برگزیده مردم بخش چهارباغ شد
جناب اقای زکریا عطائی منامن :انتخاب بجا وشایسته جناب عالی را به شورای شهررابه شما ومردم شریف جهارباغ وملک اباد و بخصوص شهری مهدی اباد تبریک و تهنیت واز صمیم قلب برای شما و خانواده تان ارزوی موفقیت می کنم
جمعه 24 خرداد 1392
ذکریا عطائی منامن
درانتخابات شورای شهر چهارباغ جزو کاندیداهای برگزیده مردم بخش چهارباغ شد
این در حالی بود که تعدادی از کاندیداها در این بخش از طریق عملکرد مادی نظرمردم را برای را ی دادن به خودشان جلب میکردند تنها کاندیدی که با محبوبیت خاصی بین مردم به پیش رفت و از هیچ حربه ای و یا نیرنگی برای جمع آوری آراء استفاده نکرد. نماینده محبوب و اصلح این بخش درآمد ما این پیروزی مقتدرانه ایشان را به خودشان وخانواده محترمشان و بخصوص مردم این دیار تبریک عرض می نمائیم
جناب اقای حاج فردوس حاتمی منامن :کسب مقام اول کشوری در رشته حفظ
جناب اقای حاج فردوس حاتمی منامن
مدیریت وب سایت روستای منامن به نمایندگی ازطرف اهای پرافتخارروستای شهیدپرورمنامن بنابه مصداق حدیث
{من لم یشکرالمخلوق لم یشکر الخالق }
کسب مقام اول کشوری در رشته حفظ قران کریم را به جنابعالی و همکاران گرامی تان در اموزش پرورش منطقه خورش رستم تبریک عرض نموده وتوفیق وسربلندی روز افزون برای شما ازخداوند متعال مسئلت داردیم
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماریم
خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده در شب بیماریم آتش پرستارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهاییم تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفادارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد حسان آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده
پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین امشب اما جای او آتش علمدارم شده
ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده
جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند در شب تنهاییم تنها همین یارم شده
من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده
بس که اشک آید به چشمم خواب شب را راه نیست دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟
جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت مردم چشمان من تنها وفادارم شده
گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده
شعله های کربلا آتش به جانم زد حسان آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده
